چه بنویسم ز درد و داغ هجران قلم در دست من می لرزد ای دوست
نمی دانم آن روز که همام مصرانه صفات متقین را از مولا (ع) جویا شد می دانست قرن ها بعد مردی از جنس آفتاب نمونه عملی آن خواهد بود؟ سیدی که جهانی را زیر و رو کرد :
روح الله (ره)
.......مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ، وَمَلْبَسُهُمُ الاْقْتِصَادُ، وَمَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ. غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللهُ عَلَیْهِمْ، وَوَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ. نَزَلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلاَءِ کَالَّتِی نَزَلَتْ فِی الرَّخَاءِ.لَوْ لاَ الاَْجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللهُ عَلَیْهِمُ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْن، شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ، وَخَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ.....
(نهج البلاغه شرح صفات متقین : خطبه همام)
....گفتارشان راست، پوششآنان میانه روى و راه رفتنشان تواضع و فروتنى است. چشمان خویش را از آن چه خداوند بر آنها تحریم نموده،پوشیدهاند و گوشهاىخود را وقف شنیدن علم و دانش سودمند ساختهاند.در بلا و آسایش حالشان یکسان است(وتحولات آنها را دگرگون نمیسازد)و اگر نبود اجل و سر آمد معینى که خداوند براى آنها مقرر داشت، روحهاى آنان حتى یک چشم برهم زدن از شوق پاداش و از ترس کیفر در جسمشانقرار نمی گرفت، بدنهاشان لاغر،نیازمندىهایشاناندک و ارواحشان عفیف و پاک... دنیا خواست آنها را اسیر خود سازد ولى آنها با فداکارى خویشتن را آزاد ساختند......و اما در روز دانشمندانى بردبار، نیکوکارانى با تقوا هستند،ترس و خوف بدنهاىآنها را همچون چوبه تیرى لاغر ساخته،چنانکه ناظران،آنها را بیمار مىپندارند اماهیچ بیمارى در وجودشان نیستبیخبران مىپندارند آنها دیوانهاند در حالى که اندیشهاى بس بزرک آنان را به این وضع در آورده. .....در دین نیرومند،نرمخو و دور اندیش،با ایمانى مملو از یقین،حریص در کسبدانش،و داراى علم توام با حلم،میانهرو در حال غنا،در عبادت خاشع،در عین تهیدستى آراسته،در شدائد بردبار،طالب حلال،در راه هدایتبا نشاط،از طمع دور،اعمال نیکرا انجام مىدهد اما بازهم ترسان است ....... علم و حلم را به هم آمیخته و گفتار را با کردار هم آهنگساخته، آرزویش را نزدیک مىبینى، لغزشش را کم،قلبش را خاشع، نفسش را قانع،خوراکش را اندک، امورش را آسان،دینش را محفوظ، شهوتش را مرده و خشمشرا فرو خورده است همگان به خیرش امیدوار،و از شرش در امانند، ....... در شدائد و مشکلات خونسرد و آرام، در برابر ناگواریها شکیبا و بردبار و در موقع نعمت و راحتى سپاسگزار است .......خود را در سختى قرار مىدهد اما مردم از دستش در آسایشند،خود را بخاطر آخرتبه زحمت مىاندازد و مردم را در راحتى قرار مىدهد....
(شرح کامل خطبه اینجاست)
زنده تر ازتو کسی نیست چراگریه کنیم؟
مرگمان باد و مبادا آنکه تو را گریه کنیم
هفت پشت عطش از نام زلالت لرزید
ما که باشیم که درسوگ شماگریه کنیم؟
ما به جسم شهدا گریه نکردیم؛ مگر
می توانیم به جان شهدا گریه کنیم ؟
گوش جان باز به فتوای تو داریم بگو
با چنین حال بمیریم، و یا گریه کنیم؟